صادق زیباکلام در صحبتهای اخیر خود در اپلیکشن صوتی «کلاب هاوس»، در فضای قرق شده توسط مافیای اصلاحات، اظهاراتی داشته مبنی بر عدم رأی دهی. اما تاکید نیز داشته که باور دارد باید این نظام را با چنگ و دندان نگاه داشت!
سابق براین، یعنی پیش از دی ٩۶، پیش از آبان، پیش از هواپیمای اوکراین، هر ساله دمادم انتخابات تاکید ایشان استفاده از تنها حق شهروندی و رفتن به پای صندوقهای رای بود اما اکنون پس از حرکت کاملا خودجوش مردمی نسبت به عدم مشارکت در سیرک انتخابات و #نه_به_جمهوریاسلامی، ایشان و دیگرانی که نگران کاهش منافع خود از سفره نظام هستند اینبار به جای تشویق مردم به مشارکت، موضع جدید گرفتند وفرصتی یافتند برای عرض اندام سیاسی. آنها میخواهند از شکست حکومت برای خود پیروزی کسب کنند.
اصلاحات اینبار نیز تلاش دارد این عدم مشارکت مردمی را به نفع خود مصادره کند و به داخل و خارج این عدم مشارکت را به عنوان یک کنش مدنی اصلاحاتی نشان دهد. در غیر اینصورت هیچ تحلیل منطقی نمیتوان داشت که چرا نباید در انتخابات شرکت کرد و از طرف دیگر باور داشت این نظام سراپا جرم و کشتار و ضد انسانیت را باید با چنگ و دندان نگاه داشت.
اما نکتهای که باید به ایشان یادآور شد
این است که جامعه دو قطبی ایران دیگر کشش این قبیل اقدامات به ظاهر کنشگرانه را ندارد، بعد از مرزی که بین ملت و حکومت ایجاد شد، ما، ملت ایران که در مقابل شر و ابتذال آن ایستادهایم، قد کشیدیم و رشد کردیم.بعد از هزینههایی که بابت تحلیلها و مقالات ایشان و یارانشان به ما تحمیل شد بعد ازضایع گشتن تمام حقوق اولیهمان، بعد از اتمام تمام عمرمان در زیر بار ظلم، ما دیگر هم قواره زیباکلامها نیستیم. ما دیگر جوانهای گذشته نیستیم که ایشان، ما را و حد مطالباتی ما را هم قد خود نگاه دارد. کرونا تمام عزیزان و آشنایان دور و نزدیک را نفر به نفر از ما کم کرد، نخبه های ما در زندانهای نظامی که باور به حفظ آن دارند زیر سختترین شکنجهها جان دادند و میدهند، ورزشکار و نویسنده و فعال حقوقبشر ما، یا تن به تبعید دادند یا جانشان گرفته شد. دیگر نمیتوانند با اینچنین حرکات مزورانه خود را در کنار ما قرار دهند. گذشت روزگارانی که ما جوانها، قدم نگذاشتن ایشان را بر پرچم اسرائیل و آمریکا اقدامی رادیکال میدیدیم و به وجد میآمدیم. اسرائیل مردم فلسطین را نیز واکسینه کرد و اینها به ما جان و مال و عمر باختهها میگویند با چنگ و دندان باید نظام را نگاه داشت چرا که با براندازی به عقب برمیگردیم. که ای کاش امکانپذیر بود. ایشان یا خبر ندارند و یا از مشخصه اصلی اصلاحات استفاده میکنند و خود را به بیخبری میزنند، اما امروز تنها آرزوی پیر و جوان ایرانی شاید این باشد که به عقب برگردد، به پیش از نیزار، به پیش از نویدها و پویاها، به پیش از دوره اصلاحات و حتی پیشتراز دوره به ظاهر سازندگی، به پیش از دهه خونین ۶٠ و پیش از انقلاب. به پیش از این قحطالرجالی که عرصه را برای جولان افراد نامتخصص و نابلد و ناشایست باز گذاشت. آری ما میخواهیم به زمانی برگردیم که اعتبار و آبرو و گذرنامه داشتیم، پول داشتیم، حقوق اولیه خود را میشناختیم، که کرامت انسانی داشتیم و به دورهای که حتی اگر فضای سیاسی به زعم ایشان محدود بود، اما اینچنین تک به تک به دار آویخته نمی شدیم. ما وقتی میگوییم نه به جمهوری اسلامی یعنی نه به تمام کسانی که حتی ذرهای بر باور این هستند که این نظام قابل اصلاح است. یعنی نه به تکتک کسانی که با تحریف تاریخ، ما را به بیراهه بردند و دست به خون ما شستند.
مهرناز حاجیعلی