بردیا موسوی
امروز ۲۱ فوریه، روز جهانی زبان مادری است.
باید بگویم که توییتر یا یک برنامه تلویزیونی، سکوی مطالعات آکادمیک دربارهی زبان نیستند اما جای بیان حقوق بدیهی و تاکید بر آنها قاعدتا هستند. به عنوان فردی دو زبانه، درک میکنم که فقدان آموزش به زبان مادری، توسعهی عمقی فرهنگی را معطل میکند.
به همین دلیل، این موضوع، تاخیر بردار و قابل واگذاری به آیندهی نامعلوم نیست. در عین حال برای جاریسازی در ساختار آموزشی یک نظام دموکراتیک، نیاز به مطالعات آکادمیک و نتایج قابلِ اتکا وجود دارد تا در برنامهریزی های استراتژیک علیه تبعیض مورد استفاده قرار بگیرند.
یک بخش کار، پذیرش حق است و بخش دیگر انجام کار تخصصی.
دورانی که تحت عنوان دوران انتقالی یا گذار به یک نظام دموکراتیک تعریف میشوند نیاز به منابع لازم برای مراجعه دارند. اپوزیسیون ایرانی خود را برای دوران گذار آماده نکرده است و بسیاری از موضوعات مرتبط با گذار در تعلیق به سر میبرند.
برای من شخصا این آمادگی، حوالی سه موضوع اساسی مطرح است. عدالت دوران گذار، حقوق زنان و اقلیت جنسی در دوران گذار و آموزش به زبان مادری. از هر کدام این سه بخش که گفتگو میشود، احتمالا بسیار شنیدهاید که همه چیز را به پس از نابودی جمهوری اسلامی حواله میدهند.
حقیقت این است که رفتار سیاسی و حقوقی در جغرافیای ایرانی به شدت شکنندهست. دربارهی این سه بخش در مجلس موسسان با مراجع آماده اگر کاری کردیم که کردیم و اگرنه، مثلا در مورد حقوق زنان، برای تصویب سادهترین حقوق، باید سالها در مجالس دموکراتیک آینده بجنگیم.
در پایان و برای ارزش پاسداری از زبان باید گفت: چه آنها که علیه زبانهای دیگر ایران مینویسند و چه آنها که فاشیسم، برایشان بازی زبانی برای دشمنی شده و علیه زبان فارسی مینویسند، دستکم به یک اندازه ناآگاهاند.